آن یکی الله میگفتی شبی |
|
تا که شیرین میشد از ذکرش لبی |
گفت شیطان آخر ای بسیارگو |
|
این همه الله را لبیک کو |
مینیاید یک جواب از پیش تخت |
|
چند الله میزنی با روی سخت |
او شکسته دل شد و بنهاد سر |
|
دید در خواب او خضر را در خضر |
گفت هین از ذکر چون وا ماندهای |
|
چون پشیمانی از آن کش خواندهای |
گفت لبیکم نمیآید جواب |
|
زان همیترسم که باشم رد باب |
گفت آن الله تو لبیک ماست |
|
و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست |
حیلهها و چارهجوییهای تو |
|
جذب ما بود و گشاد این پای تو |
ترس و عشق تو کمند لطف ماست |
|
زیر هر یا رب تو لبیکهاست |
د/3 ب/189 ببعد
مولانا در جایی دیگر از مثنوی میگوید: اینکه پروردگار راه دعا را بر ما میگشاید، جواب او به دعای ماست؛ دراینجا این مضمون را روشنتر و بازتر بیان میکند. «با روی سخت» یعنی با سماجت و پررویی. «خِضر» همان معلم حضرت موسی(ع) و ساقی آب حیات است. و «خُضرَ» یعنی سبزهزار. «از آن کش خواندهای» یعنی ازآنرو که خدا را خواندهای. «رد باب» مردود درگاه حق. خضر چون مرد واصل به حق است، از جانب حق پاسخ میدهد. «لبیک ما» یعنی لبیک خدا. «جذب ما بود» اشاره به این معناست که تا کششی از جانب حق نباشد، کوشش بنده به وصال نمیانجامد. نکته ظریفتر آن که، اگر کشش الهی و جذبه حق نباشد، کوششی (حال دعایی) وجود ندارد. مولانا میگوید: ترس از خدا و عشق به خدا، هر دو کششی از جانب حق هستند و خدا به دعا و زاری مرد حق همواره پاسخ میدهد. «یار بی زو شصت لبیک از خدا».
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |